سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پشتیبانخانهنشانی ایمیل من

سال نوآوری و شکوفایی

بهترینِ برادران، کسی است که هرگاه او را از دست بدهی، پس از او زندگی را دوست نداشته باشی . [امام علی علیه السلام]

هفته ها

شروع
هفته اول - ترس
هفته دوم - الان ، نه گذشته!
هفته سوم - تکبر و غرور
هفته چهارم - زندگی شاد
هفته پنجم - سکوت/سخن
هفته ششم - خشم
هفته هفتم - معنای نماز
هفته هشتم - وقت نماز
هفته نهم- پرهیز از غیبت کردن
هفته دهم - صبر در زندگی
هفته 11 - تصمیم ماهرانه
هفته 12 - آرامش
هفته 13 - صداقت
هفته 14 - قدرت نه گفتن
هفته 15 - اعتماد بنفس
هفته 16 - زیبایی مرگ
هفته 17 - هدف نهایی
هفته 18 - ساده کنیم زندگی را
هفته 19 - نفوذ در دلها


 RSS 

کل بازدید ها :

46242

بازدیدهای امروز :

5

بازدیدهای دیروز :

6


درباره من

سال نوآوری و شکوفایی
نهان
من پسری هستم 25 ساله . مجرد . شغل :آزاد . سطح تحصیلات : لیسانس . دینم مسلمان (مذهب :شیعه) . زیاد آدم مذهبی نیستم و زیاد هم از دین فاصله نگرفتم . من هنوز خیلی راه مونده تا به انسان کامل تبدیل بشم . من هنوز یه آدم گنه کارم. هوای نفس بر من غلبه کرده . پول و عشق رو بیشتر از هر چیز دیگری در زندگیم دوست می دارم. در زندگی ام تا بحال الگویی نداشتم که به اون رفته باشم . خودم بودم و خودم . نه به پدر مادرم رفتم و نه به دوستان و نه به هیچ کس دیگه . چون با همه اطرافیانم از همه لحاظ متفاوتم . الگوی من هم در زندگی زین پس قراره یکی مولا علی باشه(نهج البلاغه) و چند تا کتاب از نویسندگانی با دینهای دیگه ( البته قرآن که روی سر ما جا داره و در اولویت اول قرارداره ). هدف اصلی من از زدن این وبلاگ این بودن که بتونم از نظرات تک تک شما دوستان عزیز ، استفاده کنم . ( نظرات موافق ، مخالف ، راهنما ، مشاور ، منطقی ، غیر منطقی ، شوخی ، جدی ، ناسزا ، حتی نظرات خیلی خیلی مخالف که می گه : جمعش کن ، برو بابا ) که باور کنید تک تک این نظرات برای من مهم است و حتما در من تاثیر مثبت می ذاره .


لوگوی من

سال نوآوری و شکوفایی


لوگوی دوستان



دوستان

عاشقانه می گویم
بازار عاشقان


هفته ها

شروع
هفته اول - ترس
هفته دوم - الان ، نه گذشته!
هفته سوم - تکبر و غرور
هفته چهارم - زندگی شاد
هفته پنجم - سکوت/سخن
هفته ششم - خشم
هفته هفتم - معنای نماز
هفته هشتم - وقت نماز
هفته نهم- پرهیز از غیبت کردن
هفته دهم - صبر در زندگی
هفته 11 - تصمیم ماهرانه
هفته 12 - آرامش
هفته 13 - صداقت
هفته 14 - قدرت نه گفتن
هفته 15 - اعتماد بنفس
هفته 16 - زیبایی مرگ
هفته 17 - هدف نهایی
هفته 18 - ساده کنیم زندگی را
هفته 19 - نفوذ در دلها


[ خانه | مدیریت وبلاگ | شناسنامه | پست الکترونیک ]

نهان تاریخ جمعه 87/5/4 ساعت 12:3 عصر

هفته هجدهم :

ساده کنیم زندگی را

 وقتی که به دنیا می‌آییم مغز ما تقریباً خالی از هر گونه اطلاعات و برنامه است‌. هیچ نوزادی قادر به خواندن و نوشتن و یا حل مسایل ریاضی نیست‌. این قابلیت‌ها را ما در طول زندگی و به دنبال برنامه‌های آموزشی و تمرین آنها می‌آموزیم‌. یاد گرفتن برای نوزاد از همان لحظه تولد شروع می‌شود و انسان کوچک با آموختن پشت سر هم چیزهای ساده رفته رفته موضوعات پیچیده و پیچیده‌تر را می‌آموزد. چیزهایی را می‌آموزد که هر نوزادی خودش کشف می‌کند. به جز چیزهایی که خودش کشف می‌کند چیزهایی را نیز می‌آموزد که پدر و مادر و محیط زندگی وی آنها را برای کشف کردن و فهمیدن در جلوی راه او قرار می‌دهند، بنابراین برنامه ریز مغز کودک محیط زندگی اوست با همة امکاناتی که در آن محیط برایش وجود دارد.
    نوزاد از زمان تولد تا چند ماهگی تنها دو احساس را می‌شناسد و این دو احساس را به لحاظ بیولوژیکی با خود دارد:
    ارضا شدن و ارضأ نشدن‌. یعنی وقتی گرسنه است احساس ارضأ شدن دارد و وقتی به او غذا داده می‌شود احساس ارضا شدن می‌کند. وقتی نیازهای طبیعی‌اش برآورده نمی‌شود، احساس ارضأ نشدن می‌کند و این را به شکل گریه نشان می‌دهد و وقتی این نیازها برآورده شدند احساس ارضأ شدن می‌کند و آرام است و بازی می‌کند. احساسات دیگر، چیزهایی مانند ناامیدی‌، خشم‌، حسادت‌، احساس گناه‌، احساس درماندگی و... احساساتی هستند که کودک در طول زندگی خود و بنا بر تجربه هایی که می‌کند با آنها آشنا می‌شود. این احساسات چیزهایی هستند که ما در طول زندگی مانند خواندن و نوشتن یاد می‌گیریم‌. آنها را به شکل افکار افسرده کننده در مغزمان ذخیره می‌کنیم و به صورت یک کلیشه در روابط خود با دیگران و با خودمان از آنها استفاده می‌کنیم‌.
    اگر کسی بیاموزد که آدم دوست داشتنی‌ای نیست این موضع‌ِ او در روابطش با دیگران یعنی زمانی که با کسی برخورد می‌کند به صورت اتوماتیک برانگیخته می‌شود و رنگ خود را بر فضای آن رابطه و برخورد می‌زند.
    همة ما انسانها در طول شبانه روز با خود گفتگوهای درونی می‌کنیم‌. مضمون این گفتگوها روشن کننده مواضع ما نسبت به خودمان است‌. با هشیار بودن به مضمون این گفتگوها می‌توان فهمید که افکار اتوماتیکی که یاد گرفته‌ایم چه چیزهایی هستند. با آگاه بودن بر این افکار و اقدام با برنامه برای تغییر مضمون این گفتگوهای درونی می‌توان نوع این احساسات را تغییر داد. یک راه بسیار ساده برای تغییر موضع‌مان در این گفتگوها سؤال کردن از خود است‌. به وسیلة این سؤالات است که می‌توانیم از خودمان بپرسیم آیا می‌توانیم مسیر افکاری را که داریم و از آنها در گفتگوهای درونی استفاده می‌کنیم را تغییر دهیم‌؟ مطمئناً قصد ما از تغییرات این است که افکار قبلی دیگر به صورت اتوماتیک عمل نکنند و ارادة روح و روان خود را در دست بگیریم و راه پیشنهادی و بسیار مؤثر که برای ثبت دایمی این تغییرات این است که برای چند سؤال مطرح شده در پایین حداقل سه جواب پیدا کنید. با این کار متوجه می‌شوید که احساسات ناخوشایندتان اگر چه از بین نرفته‌اند ولی به سرعت کم رنگ می‌شوند و از فشار آنها بر روح شما کاسته می‌شود. بسیار ساده است و شما به راحتی می‌توانید به خودتان کمک کنید.
    1 - در این لحظه چه چیزهای خوشایندی برایم وجود دارند؟ اگر می‌خواستم و امکانش برایم وجود داشت چه چیزهایی می‌توانستند مرا در این لحظه شاد سازند؟
    2 - به چه چیز به خصوصی در خودم و در زندگی‌ام افتخار می‌کنم‌؟ اگر می‌خواستم و امکانش برایم وجود داشت به چه چیز به خصوصی می‌توانستم افتخار کنم‌؟
    3 - در چه محیطهایی احساس آرامش و راحتی خاصی می‌کنم‌؟
    4 - دوست داشتم در حال حاضر پیش چه کسی باشم‌؟
    5 - چه کسانی را دوست دارم‌؟ و دلم می‌خواهد که چه کسی مرا دوست داشته باشد؟
    6 - چه کارهایی را با اشتیاق کامل انجام می‌دهم‌! 
                                                   برگرفته از سایت مجله راه زندگی



لیست کل یادداشت های این وبلاگ


[ خانه | مدیریت وبلاگ | شناسنامه | پست الکترونیک ]

©template designed by: www.parsitemplates.com